.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز ايران

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.

* جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله خود با عنوان «عراق ادعاي بي پشتوانه» آورده است: دولت عراق ديروز اعلام كرد منافقين بايد از عراق بروند و قرارگاه اشرف كه سالهاست در اختيار آنها قرار دارد بايد تخليه شود.
در خبري كه منابع خبري در اين زمينه منتشر كرده اند غير اين نكته كه دولت عراق گفته منافقين بايد از عراق بروند مطلب ديگري وجود ندارد. اينكه آنها چگونه بايد بروند چه كسي عهده دار اجراي اين « بايد » مي باشد اگر نخواهند برود دولت عراق چه خواهد كرد و اگر يكسال ديگر نيز وضعيت گروهك تروريستي در عراق همين بود كه اكنون هست و در تمام سالهاي بعد از سقوط صدام نيز بود چه اتفاقي خواهد افتاد اينها سئوالهائي هستند كه در اين خبر پاسخي به آنها داده نشده است .
چهار ماه قبل نيز خبر مشابهي از قول مسئولان دولتي عراق منتشر شد كه ضرورت تخليه قرارگاه اشرف را گوشزد مي كرد ولي از آن زمان تاكنون هيچ چيزي تغيير نكرده و اعضاي گروهك تروريستي منافقين همچنان در اين قرارگاه مستقر هستند و در عراق به فعاليت مشغولند و حتي از امكانات تبليغاتي نيز برخوردارند. علاوه بر اين در سالهاي قبل نيز دولتمردان عراقي وعده هاي مكرري درباره اخراج منافقين از عراق دادند كه هيچكدام از آنها عملي نشدند و درباره حضور و فعاليت اين گروهك تروريستي در اين كشور چيزي تغيير نكرده است .
به همين دليل اينبار نيز نمي توان به خبري كه از قول دولت عراق اعلام شده اعتنا كرد و منتظر تغييري در وضعيت منافقين در آن كشور بود به ويژه آنكه اكنون قرارداد باصطلاح امنيتي آمريكا ـ عراق نيز امضا شده و سلطه آمريكا بر عراق قوام بيشتري يافته است .
واقعيت اينست كه دولت عراق از دو طرف در موضوع منافقين تحت فشار قرار دارد و نمي تواند به اراده خود عمل كند. از يكطرف آمريكا از گروهك تروريستي منافقين حمايت مي كند و به دولت عراق اجازه برخورد با اين گروهك را نمي دهد و از طرف ديگر عناصري از فعالان سياسي وابسته به حزب بعث و بقاياي رژيم ساقط شده صدام با منافقين روابط مستحكمي دارند و از آنها به اشكال مختلف حمايت مي كنند. آمريكا و بعثي ها در مورد گروهك تروريستي منافقين مشتركات زيادي دارند كه همان مشتركات موجب حمايت آنها از اين گروهك مي شود.
آمريكا در دوران حكومت صدام از منافقين براي ضربه زدن به جمهوري اسلامي ايران بهره برداري مي كرد خود صدام و حزب بعث عراق نيز در جنگ تحميلي از منافقين به عنوان بازوي جاسوسي عليه جمهوري اسلامي ايران بهره برداري كردند. آمريكا درحال حاضر نيز از منافقين براي دنبال كردن اهداف خود عليه ايران به عنوان ابزار استفاده مي كند بقاياي رژيم صدام و بعثي هائي كه در عراق هنوز فعال هستند نيز از منافقين براي ضربه زدن به جمهوري اسلامي ايران استفاده مي كنند. آمريكا در داخل عراق نيز اكنون از منافقين استفاده ابزاري مي كند و براي وارد آوردن فشار به دولت عراق و ناامن كردن كشور آنها را بكار مي گيرد. همين بهره برداري را بعثي ها نيز از گروهك منافقين بعمل مي آورند. آنها علاوه بر سلفي ها و القاعده از منافقين نيز براي ترور مخالفان خود و ناامن كردن كشور و متزلزل نشان دادن دولت بغداد استفاده مي كنند و از اين طريق بردولت مالكي فشار وارد مي آورند.
اينها وجوه مشترك ميان آمريكا و بعثي هاي عراق در بهره برداري از منافقين و دلايل حمايت آنها از اين گروهك تروريستي است . درست به همين دليل است كه دولت مالكي قدرت عمل كردن به وعده هائي را كه درباره اخراج منافقين از عراق مي دهد ندارد. البته در اينكه مالكي مايل به ماندن منافقين در عراق نيست و اراده سياسي وي و دولت او براين تعلق دارد كه اين گروهك را از عراق اخراج كند ترديدي وجود ندارد لكن آنچه مهم است اينست كه وي قدرت اعمال اين اراده را به دليل فشارهاي خارجي (آمريكا) و داخلي (باقيمانده بعثي ها) ندارد.
بنابر اين دولت مالكي در ادعاي خود مبني بر تصميم به اخراج منافقين از عراق صادق است ولي به دليل سلطه آمريكا بر عراق قدرت اجراي اين تصميم را ندارد. مهمتر آنكه اكنون به دليل تحقيري كه بوش كوچك توسط منتظرالزيدي در بغداد و در حضور مالكي شد خود مالكي نيز دچار مشكلاتي گرديده و در صحنه سياسي عراق كفه رقباي وي سنگين تر شده است . خبر تصميم دولت بغداد به اخراج منافقين از عراق در آستانه سفر مالكي به ايران يك شگرد تبليغاتي براي جلب نظر مسئولان جمهوري اسلامي هم مي تواند باشد هرچند كه در ايران كسي اين قبيل ادعاهاي بي پشتوانه را باور نمي كند.
____________________
* كيهان
روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان «شكست در برابر خط مقاومت» به قلم حسام الدين برومند آورده است: تداوم بحران هاي مالي و اقتصادي آمريكا در حالي است كه اين روزها واشنگتن با بحراني سياسي و چالشي استراتژيك دست و پنجه نرم مي كند و جرج بوش رئيس جمهور اين كشور در آخرين روزهاي حضورش در كاخ سفيد به مجسمه و نماد ظلم و فساد و زورگويي تبديل شده است. موج فزاينده نفرت عمومي از سياست هاي تيره و تار كاخ سفيد نه تنها در منطقه و جهان اسلام بلكه در اقصي نقاط دنيا رو به گسترش است؛ بطوريكه نمونه اخير آن را مي توان در اقدام هفته پيش «منتظر الزيدي» خبرنگار شجاع عراقي در پرتاب نمادين و پرمعناي لنگه كفش به سوي بوش به نظاره نشست كه با استقبال گسترده مسلمانان جهان و حتي غيرمسلمانان آزاديخواه -مانند هوگو چاوز رئيس جمهور ونزوئلا- مواجه شد.
سياست هاي يكجانبه گرايانه ايالات متحده براي تسلط بر منطقه خاورميانه و افزايش تاثيرگذاري در معادلات منطقه اي با سد «بيداري اسلامي» و «خط مقاومت» روبرو گرديده است و در اين رويارويي و پيكار نفسگير اعتبار كاذب آمريكا مخدوش شده و هيبت تصنعي اش شكسته شده است؛ آنچنانكه روزنامه آمريكايي واشنگتن پست چند روز پيش سياست هاي كاخ سفيد در منطقه را شكست خورده دانست و با تاكيد بر ناتواني براي حل مشكلات پيش روي آمريكا صراحتا نوشت: «خاورميانه ديگر حياط خلوت آمريكا نيست». آمريكايي ها طي چند سال گذشته با ارائه طرح خاورميانه بزرگ و تلاش براي مشروعيت بخشيدن به رژيم صهيونيستي و حفظ امنيت اين رژيم و ترور «الگوي مقاومت» عملا طرفي نبسته و حتي در نيل به اهدافشان از لشكركشي به عراق ناكام مانده اند؛ چرا كه در اين سوي معادله دولت مردمي حماس در فلسطين شكل گرفته است و امروز در بيست و يكمين سالروز جهاد اسلامي حماس، اين جنبش با عقبه مردمي بيش از گذشته اين پتانسيل را دارد كه شعله هاي انتفاضه را تا پيروزي نهايي روشن نگاه دارد و تشكيل دولتي فلسطيني در تمامي سرزمين فلسطين را محقق كند. «الگوي مقاومت» نيز نه تنها ترور و محو نگشته بلكه جزء لاينفك آرمان ملت هاي منطقه در مبارزه با زياده خواهان و زورگويان است.
در عراق هم با سقوط رژيم بعث، دولتي مردمي بر سر كار آمده است و تهاجم نظامي به اين كشور باعث شده تا چهره جنگ جويانه و خشونت بار آمريكا بيش از پيش در افكار عمومي جهان عيان شده و حتي مقامات ارشد و سياسيون آمريكايي لشكركشي بوش به عراق را يك «خطاي استراتژيك» مي خوانند.
مقارن با اين فضا آمريكايي ها به دنبال اين هستند كه در پوشش «طرح صلح خاورميانه»- هرچند كه اين طرح از مدت ها قبل كليد خورده است- اهداف شوم خود را عملياتي كنند.
از همين روي؛ سه شنبه هفته پيش در شرايطي كه در اين ايام به شدت وجهه واشنگتن در ميان ملت ها مخدوش شده است، شوراي امنيت سازمان ملل پيش نويس قطعنامه صلح خاورميانه را به تصويب رساند.
آمريكا تلاش مي كند از طريق اين قطعنامه تاحدودي چهره كريه و منفور و جنگ طلبانه اش را با نقاب دروغين صلح بپوشاند و از طرفي آبروي از دست رفته خود را كه پيش از اين وعده برقراري صلح در خاورميانه را داده بود به لطايف الحيل حفظ كند.
اين در حالي است كه در اين قطعنامه به فاجعه بشري و نسل كشي آشكاري كه اين روزها در نوار غزه عليه 1.5ميليون مسلمان صورت مي گيرد و همچنين روند غيرقانوني شهرك سازي در رژيم صهيونيستي اشاره اي نشده است. حال چگونه مردم و ملت هاي منطقه به «طرح صلح خاورميانه» كه در واقع ترفندي براي ترميم طرح شكست خورده خاورميانه بزرگ است خوشبين باشند؟
اساسا طرح صلح خاورميانه با ادامه نگرش و سياست هاي پليد آمريكا و رژيم صهيونيستي امكان پذير نيست و بحران ها و چالش هاي فراروي سياست خارجي آمريكا در منطقه نه تنها با طرح ها و ترفندهايي از اين دست قابل حل نمي باشد بلكه نتيجه اي معكوس دارد و آن برملا شدن تفكرات خباثت آميز و توطئه گر آمريكا و ايادي مزدورش براي كشورها و ملت هاي منطقه است كه از دل آن جنبش هاي مقاومت هر روز متولد شده و نهضت بيداري اسلامي را گسترش مي دهند.
از سويي ديگر؛ در نقطه مقابل شرايط بحراني آمريكا در منطقه، به اذعان كارشناسان و تحليلگران، ايران در منطقه جايگاه ويژه اي را بدست آورده و در معادلات منطقه اي و تصميم سازي ها ركن تاثيرگذار و غيرقابل انكاري است. روزنامه آمريكايي بوستون گلوب اخيرا در تحليلي با اشاره به مواضع تغييرناپذير ايران در برابر فشارهاي اقتصادي و سياسي آمريكا و غرب به خصوص در بحث برنامه هسته اي كشورمان مي نويسد: «زمان رهبري ايران در منطقه فرا رسيده است.»
البته مقامات و سياستمداران نومحافظه كار آمريكايي با گريز از واقعيت هاي موجود در منطقه تلاش دارند به نحوي نقش و توان ايران را پيش پا افتاده جلوه دهند اما بيان اظهاراتي از سوي شخصيت هاي سياسي ارشد آنها نشان از آن دارد كه غربي ها و آمريكايي ها نيز قدرت و اقتدار ايران را ناگزير پذيرفته اند.
دراين باره مي توان به سخنان وزير امور خارجه آمريكا در نشست سران چهار تشكيلات عربي منطقه كه در نيويورك برگزار شد اشاره اي داشت كه به نفوذ و قدرت ايران اعتراف و حتي صراحتا بيان مي كند نفوذ ايران از پرونده هسته اي خطرناك تر است اما براي اينكه ظاهر ديپلماتيك خود را حفظ كند اين جملات را به نقل از سران كشورهاي عربي اظهار داشته و مدعي مي شود كه از سوي سران عرب وكالت دارد تا به ايران پيام دهد.
به هر حال آنچه در صحنه سياست ديده مي شود و تحليلگران نيز مهر تاييد بر آن مي زنند افول روند يكجانبه گرايي و سلطه گرايي مي باشد و امروز جهان اسلام به پشتوانه وعده الهي و نضج حركت بيداري اسلامي مي رود تا مسير خودكامگي و چپاول و دست اندازي استعمارگران و اشغالگران را مسدود كند و به تعبير رهبر بصير انقلاب، شرايط كنوني نويد خلق تمدن نوين اسلامي را مي دهد. اما آنچه در اين ميان مهم است هوشياري و بصيرت در برابر ترفندها و دسيسه هاي دشمنان است.
آمريكايي ها براي اينكه شرايط را دستخوش تغييرات كرده و تاحدودي فضا را به نفع خودشان مصادره كنند تا بهتر بتوانند بر فشارهاي خود بيفزايند از اهرم سران عربي بهره مي برند؛ برگزاري اجلاس اديان در نيويورك و همراه شدن سران بعضي از كشورهاي عربي با بوش، شيمون پرز، ليوني و... بستن گذرگاه رفح از جانب مصر و سكوت خيانت بار و سؤال برانگيز كشورهاي عربي در برابر حوادث خونين نوار غزه حكايت از آن دارد كه آمريكا براي رويارويي با «خط مقاومت» و «بيداري اسلامي» بر روي سست عنصري و خيانت پيشگي سران بعضي از كشورهاي عربي حساب ويژه اي باز كرده است. و اما در مورد ايران و مهار قدرت و نفوذ جمهوري اسلامي، واشنگتن با نااميدي از گزينه نظامي به تاكتيك براندازي نرم كماكان دل بسته و در اين راستا همچنان كه چندي پيش بوش اعلام كرد، برنامه كاخ سفيد حمايت از اصلاح طلبان است!
در اوايل هفته جاري رايس، وزير امور خارجه آمريكا نيز با اشاره به تاكتيك تغيير رژيم در ايران از داخل، بر ايده جامعه مدني و تقويت نيروهاي دموكراسي خواه انگشت مي گذارد. به تعبير رهبر فرزانه انقلاب در پيام اخيرشان به كنگره عظيم حج مسير تاريخ در حال عوض شدن است و وعده الهي بر پيروزي كامل حق بر باطل نزديك. بايد مراقب بود تا به بيان معظم له شاه سلطان حسين ها بر مسند مديريت جامعه جلوس نكنند .
_________________
*مردم سالاري
روزنامه مردم سالاري در سرمقاله خود با عنوان «درس هاي ماه عسل نفتي» به قلم كيان راد آورده است: زماني كه قيمت نفت به هر بشكه 80 دلار رسيد، كمتر كسي تصور مي كرد شاهد عرضه نفت 100 دلاري باشيم. اما وقتي نفت ركورد 100 دلار را پشت سر گذاشت، بار رواني حاصل از سه رقمي شدن قيمت نفت هم رفع شد و نفت، پله ها را يكي پس از ديگري بالا رفت. آن زمان خيلي ها سخن از نفت 200 دلاري به ميان مي آوردند و كسي انتظار نداشت كه قيمت نفت دو رقمي شود. اما نه تنها نفت دو رقمي شد، بلكه از 40 دلار هم كمتر شد. حالا دولت نهم كه پردرآمدترين و ثروتمندترين دولت جمهوري اسلامي و شايد دولت تاريخ معاصر ايران بوده، بايد با نفت 30 دلاري و حداكثر 40 دلاري سر كند. البته آقاي رئيس جمهور گفته كه كشور را با نفت 5 دلاري هم مي توان اداره كرد اما تجربه سه سال گذشته نشان مي دهد كه نمي توان چندان به اين سخن دل خوش كرد. چرا كه نفت 130 دلاري هم نتوانست رفاه را براي مردم به ارمغان بياورد و تورم در اين مدت، سير صعودي بي وقفه اي را دنبال كرد. اكنون مردم كه در سه سال گذشته با وجود آنكه دولت از درآمدهاي ارزي فراواني بهره مند بود با مشكلات اقتصادي فراواني روبه رو بودند. اين پرسش را مطرح مي كنند حال كه شاهد كاهش درآمدهاي ارزي دولت هستيم وضع آينده چگونه رقم خواهد خورد؟
اين پرسش از اين جهت جدي تر در نظر گرفته مي شود كه بدانيم در تمام سه سال اخير، بخش اعظم دلارهاي نفتي خرج شده و موجودي چنداني در حساب ذخيره ارزي باقي نمانده است.
با اين وضعيت آيا دولتمردان از ماه عسل نفتي خود درس گرفته اند؟ از قديم گفته اند جلوي ضرر را هر زمان كه بگيري فايده است. اگر برنامه ريزي صحيح داشته باشيم، نه تنها با نفت 30 دلاري، بلكه حتي با نفت 5 دلاري هم - همانگونه كه رئيس جمهور گفته بود - مي توان كشور را اداره كرد، اما اگر در، بر همان پاشنه سابقه بچرخد، با نفت 100 دلاري هم نمي توان رفاه را براي مردم به ارمغان آورد.
_____________________
*قدس
روزنامه قدس در يادداشت روز خود با عنوان «كنفرانس بين الافغاني» به قلم محمد ملازهي آورده است: ابتكار جديدي با نام كنفرانس بين الافغاني در كابل در دستور كار قرار گرفته است. هر چند توضيحات كافي از كم و كيف اين كنفرانس ارايه نشده است، اما گفته مي شود كه دست كم چهار طرف در اين كنفرانس شركت مي كنند:
1- دولت حامد كرزاي
2- گروه طالبان و ملامحمدعمر
3- حزب اسلامي گلبدين حكمتيار
4- افراد بي طرف
گفته شده است، افراد و شخصيت هاي بي طرف ملي و مذهبي افغان، محور اصلي اين ابتكار هستند و مي توانند به عنوان ميانجي نظريات دو طرف اصلي دعوي يعني دولت و مخالفانش را به هم نزديك سازند. با اين حال پرسشي كه باقي مي ماند، اين است كه نقش قدرت خارجي حاضر در افغانستان - ناتو و آمريكا - چه خواهد بود؟ اهميت اين مطلب در آن است كه از نظر ملامحمدعمر رهبر طالبان لازمه هرگونه مصالحه، خروج ارتشهاي خارجي است و اين در حالي است كه نه تنها هيچ نشانه اي از تمايل به خروج نيروهاي خارجي به دست داده نشده است، بلكه آشكارا صحبت از اعزام سي هزار نيروي جديد در سال ميلادي آينده مي شود. اينكه چنين تناقضي را چگونه مي توان حل كرد اكنون به درستي روشن نيست.
البته پيش شرط طالبان به اين محدود نيست و اخراج گروه هاي قومي و مذهبي ديگر از قدرت كه منظور شمالي هاست، شرط دوم آنهاست. شرطي كه حتي از خروج نيروهاي خارجي دشوارتر مي نمايد. زيرا قدرت متوازن تر قومي - مذهبي را كه هم اكنون به طور نسبي وجود دارد، به طور كلي بر هم زده و بالقوه مي تواند جابجايي جغرافيايي - قومي جنگ در افغانستان را در پي داشته باشد و در عين حال، هيچ راه حلي عملي براي استقرار صلح پديد نمي آورد. بنابراين در يك نگاه واقع بينانه تر مي توان گفت كه هر دو شرط طالبان غيرعملي است و اگر آنها خواسته هاي خود را تعديل نكنند، كنفرانس بين الافغاني هم با شكست رو به رو مي شود.
از سوي ديگر، مي توان گفت كه هر ابتكاري براي استقرار صلح پايدار در افغانستان نيازمند همكاري جدي، تعهدآور و الزامي سه جريان داخلي، منطقه اي و بين المللي است. علت آن است كه هر كدام از اين سه جريان در صحنه واقعي فضاي كنوني افغانستان حضور دارند و هر كدام براي خودشان منافع ويژه اي را تعريف كرده اند. در چنين شرايطي كافي نيست كه افغانها به توافق برسند و انتظار داشت كه جنگ پايان بيابد. توافق طالبان، دولت و حزب اسلامي حكمتيار شرط لازم هست اما كافي نيست، زيرا طرفهاي منطقه اي و بين المللي نيز خواسته ها و منافع خاص خود را دارند كه بايد لحاظ شوند. از اين رو مي توان گفت اگر كنفرانس بين الافغاني مقدمه اي براي كنفرانس بزرگتري باشد كه در آن كشورهاي همسايه افغانستان و كشورهاي حاضر در صحنه نظامي افغانستان در آن شركت كنند، شايد بتوان آن را گامي به جلو ارزيابي كرد. در غير اين صورت، تجربه شكست خورده اي در كنار تجارب ديگر خواهد بود.
با اين حال، نبايد از زاويه بدبيني به كنفرانس بين الافغاني نگريست. نفس اينكه دولت طالبان، حكمتيار و احزاب بي طرف زير يك سقف و بر سر يك ميز بنشينند، مثبت است، زيرا طرفين جنگ را با نظريات يكديگر به صورت مستقيم تري آشنا مي كند و در همين حد هم ارزش تجربه كردن را دارد.افغانها دير يا زود به اين واقعيت مي رسند كه جنگ راه حل نيست و آشتي و مذاكره با تعديل خواسته هاي طرفين، تنها راه حلي است كه افغانستان را از وضعيت كنوني و اشغال خارجي نجات مي دهد.
_____________________
*صداي عدالت
روزنامه صداي عدالت در سخن روز خود با عنوان «درباره ورود معاونت مطبوعاتي به ماجراي لنگه كفش » به قلم جواد ماه‌زاده آورده است:
‏ ‏ حركت متهورانه منتظر الزيدي خبرنگار البغداديه همچنان به طور پيوسته از سوي محافل رسمي و تريبون هاي دولتي به عنوان اقدامي شجاعانه و الگوساز تعبير مي شود. حال معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد نيز در بيانيه اي دفاع صنفي از اين خبرنگار و پيگيري وضع او را وظيفه كشورهاي اسلامي خوانده است. ‏تصور اينكه بوش در واپسين روزهاي حضورش در كاخ سفيد، سفري غير منتظره به خاورميانه داشته باشد و عراق و افغانستان را كه جولانگاه هفت سال حضورش در خاورميانه بود اميدهاي تازه دهد و به اوباما نشان دهد كه آغاز راه سياست خارجي اش از كجا خواهد بود و خاتمه اش در كجا، چندان دور از ذهن نبود. ولي برخورد يكي از ده ها خبرنگار عراقي حاضر در نشست خبري بوش - مالكي اصلا قابل پيش بيني نبود و كسي تصور آن را نداشت كه نفرت از حضور آمريكايي ها و سياست هاي بوش در عراق اين چنين بازتاب عيني پيدا كند. ‏البته الزيدي نماينده و نماد جرياني در عراق است كه پايگاهش را مي شد با عكس العمل ساير نمايندگان رسانه ها در همان نشست نيز مورد سنجش قرار داد اما به هر شكل پرتاب او نادرترين و دقيق ترين پرتاب و به طور حتم اثرگذارترين تاثيري است كه او در مدت عمر خبرنگاري اش گذاشته است. اين نكته نيز بسيار قابل تامل بود كه چطور در نشستي كه رئيس جمهور قدرتمندترين كشور جهان و به تعبيري نظامي ترين و جنگ طلب ترين دولت ايالات متحده حضور دارد، كسي توانايي چنين حركتي را پيدا مي كند و بعد به گفتگو با رسانه ها مي پردازد و خانواده اش مصاحبه مي كنند و همه مراتب حقوقي مرتبط با اقدامش از مجراهاي قانوني عبور مي كند. اين نكات را حداقل ما پيش بيني نمي كرديم كه همسايه عراق هستيم و آنها را از جهاتي بسيار شبيه خود مي دانيم و به لحاظ فرهنگي و اعتقادي و اخلاقي عراقي ها را نزديك ترين اعراب به ايرانيان قلمداد مي كنيم. ‏اقدام منتظر الزيدي مطابق پيش بيني ها و شناختي كه از جريان رايج رسانه اي در ايران سراغ داريم، دستاويز مناسبي براي رسانه هاي اصولگرا و نزديك به دولت قرار گرفت تا در وانفساي مشكلات داخلي و تنگناها و گره هاي پيچ در پيچ مناسبات خارجي و خطر انزواي سياسي، شوري عمومي عليه آمريكا ايجاد شود و پارادايم نفرت و شعار ديگر بار احيا شود. درواقع بازتاب گسترده اين اقدام، نشانگر استفاده بهينه از واقعه اي عيني براي هدفي ذهني بود. ‏به اندازه كافي درباره درستي يا نادرستي انتفاضه كفش، پوزش خواهي يا اصرار خبرنگار مربوطه، تخريب وجهه بوش يا نوري المالكي در اين حادثه، نمايش دموكراسي و آزادي بعد از وقوع اين اقدام يا تنگ نظري و برخورد شتابانه با آن و... سخن رفته است. اما آنچه براي ما در ايران جالب توجه بود يكي وابستگي البغداديه به بعثيون بود و ديگر جنس حمايت هاي ايراني از اين ماجرا. ‏حتي اگر رويكرد رسانه ملي را درباره اين واقعه بر اساس سياست هاي مردم گرا، سرگرم كننده، تهييجي و ايدئولوژي ساز تلقي كنيم و اصرار تلويزيون و بخش هاي خبري متعدد و هم شكل آن را در تداوم جريان پوپوليستي و تبليغ گفتمان ضد آمريكايي رايج تعبير كنيم و آن را با هر دليل و توجيهي غير رسمي و غير دولتي بدانيم، صدور بيانيه هاي رسمي در اين باره را با هيچ ترفند و پنهان كاري اي نمي توان غير دولتي توصيف كرد. ‏ما اولين دولت - ملتي بوديم كه به شكلي رسمي وارد فاز بيانيه و حمايت از منتظر الزيدي شديم. شايد اين كار به پشتوانه همان تبليغات و اخبار و تحليل هايي صورت گرفته باشد كه تلويزيون طي چند روز و به انحاي مختلف پخش كرد و واكنش ها در مقابل آن را مردمي جلوه داد تا سپس رسانه ها و دستگاه هاي دولتي به آن جنبه رسمي بدهند. ‏بعد از بيانيه هايي كه برخي خبرگزاري هاي رسمي كشور به صراحت و در همان فرداي حادثه روي خروجي خود منتشر كردند، اين بار نوبت به وزارت ارشاد رسيده و معاونت امور مطبوعاتي با انتشار بيانيه اي به تشريح اين حركت و تبيين و تحكيم شعارهاي ماخوذ از آن پرداخته و خواستار پيگيري وضعيت جسماني و آتيه شغلي وي شده است. ‏دفاع از هر انسان مظلوم در هر نقطه از جهان امري ستايش برانگيز و انساني است. همچنين دفاع صنفي از هم صنفان و همكاران به ويژه خبرنگاراني كه همواره جانشان در معرض خطر بوده و سازمان هاي بين المللي مختلفي خواستار حمايت جهاني از آنان شده اند، امري است كه در برهه هاي گوناگون در اقصي نقاط جهان مشاهده شده است. ‏سخن اينجاست كه نظير اين بيانيه رسمي پيش از اين و در اتفاقات متعددي كه در همين كشور عراق نيز بارها رخ داده و آن را به ناامن تر

استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.089 seconds.